اضطراب یکی از رایج ترین اختلالات در بین دانشآموزان است که میتوان به عنوان ریشه بعضی از مشکلات از آن نام برد بسیار شنیدهایم که کودکان به دلیل اضطراب به مدرسه نرفتهاند یا اضطراب از امتحان باعث افت درسی آنها شده است یا یک اضطراب اجتماعی به کنارهگیری آنان انجامیده است، کم نیستند دانشآموزانی که حتی یک کلمه سرکلاس حرف نمیزنند
دسته: روانشناسی
بازدید: 2 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 72 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 17
کاملترین مقاله واکاوی مدرسه گریزی با تاکید برنقش اضطراب وارائه راهکاردرجهت حل مسله
واکاوی مدرسه گریزی با تاکید برنقش اضطراب وارائه راهکاردرجهت حل مسله
چکیده:
مدرسه از مهم ترین نهادهای اجتماعی، تربیتی و آموزشی و اصلی ترین رکن تعلیم و تربیت است که به منظور تربیت صحیح دانش آموزان در ابعاد دینی، اخلاقی، علمی، آموزشی، اجتماعی و کشف استعدادها و هدایت رشد متوازن روحی و معنوی و جسمانی آنان براساس اهداف مصوب دوره های تحصیلی و برابر ضوابط و دستورالعمل های وزارت آموزش و پرورش تأسیس و اداره می شود. اساساً خانواده، مدرسه و جامعه سه عامل مهم در بروز و ظهور اختلالات رفتاری در افراد محسوب میشوند. محیط زندگی، طرز رفتار اطرافیان، تصویرهایی را در ذهن نوجوان به جای میگذارد. که ممکن است اثرات مطلوب و نامطلوب آن در تمام مدت زندگی باقی بماند و نتایج آن هم تنها به خود فرد منتهی نمیشود. بلکه در چگونگی روابط او با افراد دیگر هم تاثیر میگذارد، علمای امر تعلیم و تربیت در مورد نقش مدرسه و نوع نگرش دانشآموزان به محیط مدرسه و اهمیت تاثیر نوع روابط بین دانشآموزان و مربیان، معتقدند که هرگاه نوجوان از اعتماد به نفس، آرامش درون، صفای قلب و نگرش مثبت به مربی خود، برخوردار است آموزش نیز برایش لذت بخش خواهد بود و بالعکس، موجب اضطراب و دلهره و مدرسه گریزی وی میگردد. در واقع می توان گفت که فرار از مدرسه برای دانش آموز مسئله ای فردی، برای خانواده مسئله ای مربوط به روابط متقابل والدین و فرزند و برای مدرسه مسئله ای تربیتی است. بنابراین مسایل آنان از جمله مسایلی است که باید به آنها توجه کافی مبذول داشت. لذا توجه جدی به محیط خانواده و مدرسه که نقش به سزایی در تکوین شخصیت دانش آموزان دارند ضرورتی انکارناپذیر است. مطلبی که در پی میاد خانواده و مدرسه را به عنوان مهم ترین نهاد تاثیر گذار در شکل گیری شخصیتی دانش آموزان مورد بررسی قرار می دهد. هم چنین برای جامعه، موضوع و معضلی اجتماعی تلقی می شود. این مشکل دامنه وسیعی داشته و بسیاری از افراد و نهادها با آن درگیر و مواجه هستند و به این دلیل در این تحقیق نیازمند بررسی از طریق روش کتابخانه ای است تا راه کارها و پیشنهادهایی برای حل این مشکل ارائه شود.
کلید واژه: مدرسه گریزی- اضطراب- دانش آموزان- استعداد- تربیت
مقدمه:
و یا در یک بازی دستهجمعی شرکت نمیکنند، اگر به همه این رفتارها توجه کنیم ریشهای از اضطراب را درآنها میبینیم، قرن بیستم را قرن ' اضطراب' نامیدهاند. در جوامع صنعتی انسانها دائماً در معرض حوادث گوناگون قرار دارند و نگران حال و آینده خود هستند به عبارت دیگر زندگی مدرن امروزی با پیچیدگی خاص خود شرایط زیستی بشر را تغییر داده و موجب شده است تا آدمی شیوه زندگی گذشته را رها کند و برای سازگاری با شرایط جدید تلاش نماید. کودکان و نوجوانان که بیش از هر گروه دیگر در معرض خطر روزافزون ناشی از اضطراب قرار گرفتهاند. اثر آن را میتوان در رفتارهای اجتماعی و فعالیتهای ذهنی آنها مشاهده کرد، در یادگیریهای کلامی نوجوانان مضطرب پاسخهای نامربوط و نامفهوم میدهند و هر قدر مطلب مورد یادگیری دشوارتر باشد این نوع پاسخها شدت زیادتر میخواهند داشت گاه حتی صدای و تکلم او را نیز تحت تاثیر قرار میدهد بدیهی است که اضطراب در نوجوانان مزاحمت بیشتری ایجاد خواهد کرد (عظیمی، 1363) .
بیان مسئله:
اضطراب در یادگیری نقش مهمی دارد. اضطراب، ذکاوت و هوش انسانی را فعال میکند و راه حل مستحکمی برای تمرکز و رسیدن به نتیجه و پاداش رضایت بخش است. ناراحتی ناشی از اضطراب متوسط، ما را وادار میکند تا راههای مختلف دوری از اضطراب را کشف کنیم و این فی نفسه یک فرآیند یادگیری است. با وجود این بین اضطراب و یادگیری ارتباطی پیچیده وجود دارد. افزایش اضطراب تا میزان معینی، محرکی است برای بالابردن یادگیری، ولی پس از این میزان معین افزایش اضطراب باعث کاهش دریادگیری میشود و اگر میزان اضطراب بازهم افزایش یابد، باعث عدم وجود محرک یادگیری شده و به ایجاد خطر بیشتر در خطاها و اشتباهات منجر خواهد شد. این موضوع بدان معنی است که یک سطح مطلوبی از اضطراب برای یادگیری بهینه وجود دارد، که پس از این سطح افزایش اضطراب نتیجه معکوس داده و ضد سازنده است. در مورد هر فردی سطح مطلوب اضطراب از زمانی به زمان دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییرمییابد، این تفاوت ناشی از تجارب قبلی یادگیری است که میتواند فرد را به مقدار زیاد یا کم اضطراب، حساس کند. (میچل، ترجمه بهرامی، راسترو: 1372). a
دسته: علوم انسانی
فرمت فایل: docx
حجم فایل: 33 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 20
پیشینه و مبانی نظری تحقیق اضطراب
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اضطراب به منزله ی بخشی از زندگی انسان، در همه ی افراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد، به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می شود، اما اگر از این حد خارج شود و جنبه ی مزمن و مداوم بیابد به منزله ی شکست و سازش نایافتگی تلقی می گردد (دادستان، 1380).
اضطراب، احساس رنج آوری است که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار خطری به شی ء نامعین وابسته است (دادستان، 1380).
اضطراب یک حالت نگرانی و دلشوره است که با ترس پیوند دارد. موضوع اضطراب، مانند خطری مبهم یا یک رویداد احتمالی ناگوار، معمولا نا مشخص و اختصاصی تر از موضوع ترساست (بال ترجمه ی مسدد، 1379).
از نظر سولیوان (1974) اضطراب انعکاسی از تنش درونی است؛ در حالی که ترس سازو کاری است که بر پایه ی رویارویی با خطرات واقع بینانه تر خارجی به کار می رود (بال ترجمه ی مسدد، 1379).
از نظر آدلر2 (1929، به نقل از آزاد، 1376) اضطراب در رویارویی شخص با خود و دیگران؛ در ارتباط با احساس حقارت و نحوه جبران آن مطرح می شود.
هورنای3 (1948) اضطراب ناشی از تجارب گذشته و نحوه ی ارضای نیازهای شخصی و فرمهای تشخیصی افراد را، مطرح می کند. اریکسون4 (1963) با اتکا روی آموزش اعتماد و محبت و احساس امنیت در دوران کودکی اضطراب را روشن کرده و معتقد است که کودکانی که از ابتدا امنیت را تجربه نکرده اند در مقابل دیگران با اضطراب و نا امنی روبرو می شوند (به نقل از آزاد، 1376).
نظریه های اضطراب
نظریه روان تحلیل گری
فروید (1923) معتقد است که اضطراب هشدار و تهدیدی است علیه «خود» که از فشار یک تمایل یا خواسته غیر منطقی ناشی می شود و در صدد وارد شدن به حیطه آگاهی، جهت تخلیه بار هیجانی می باشد. این فشار از طرف ناخوداگاه خود را به استفاده کردن از جهت مقابله با سائق های نامعقول وادار می نماید (دادستان، 1371).
نظریه رفتار گرا
اضطراب را واکنشی می داند که بر اساس قوانین یادگیری، قابل توجیه است. مشکلات رفتاری به منزله ی الگوهایی از پاسخ نامناسب نگریسته می شوند که احتمالا با شرایط محرک بیزار کننده، آموخته می شوند؛ و به علت این که در زمینه کمک به فرد برای اجتناب از پیامدهای نامطلوبکارایی دارند؛ حفظ می شوند. بر اساس این دیدگاه، بسیاری از حالات غیر روانی، پاسخ های شرطی هستند که به نحوی تقویت می شوند و ادامه می یابند (پور افکاری، 1368).
نظریه شناختی
مفاهیم شناختی حالتهای اضطرابی، حاکی از آن است که الگوهای تفکر اشتباه آمیز، مسخ شده و ویرانگر، با رفتارهای سازش نایافته و اختلالهای هیجانی همراه است. از این دیدگاه افراد مضطرب، میزان خطر و احتمال آسیب دیدن را در یک موقعیت خاص بیش از حد و توانایی خود را، کمتر از حد، برآورد می کند. کلی2برنقش برداشتهای شخصی، به عنوان علل واکنشهای هیجانی تاکید می کند و معتقد استاضطراب، نتیجه شناخت عدم کفایت و عدم لیاقت در سیستم سازه های فرد می باشد؛ و زمانی که یک سازه از ارایه معنی و مفهوم برای یک تجربه شخصی عاجز می ماند، اضطراب و احساس گناه در فرد به وجود می آید (جمالفر1373). ساراسون3 (1989) بر این عقیده است که وقتی بفهمیم نظام ساختارهای ما، از عهده مشکلی که داریم برنمی آید؛ احساس اضطراب می کنیم (دادستان، 1374).
1Sullivan
2Adller
3Horny
4Arikson
1Freud
2Kely
3Sarason